تقدیم به «زیستن» عزیز و با محبت
• چپ «توطئه نگر»، «سرمایه ستیز»، «حذف کننده»، «فحاش و مطلق نگر»، «لجن پراکن»، «خشونت طلب»، «خطرناک برای دموکراسی و حقوق بشر» بازگشته است.
• «شبح لنین بر فراز ایران» به پرواز درآمده است و لیبرال ها از هر سو ندای «به هوش باشید!» سر داده اند.
• پرسش:
• «چه شده است؟»
• پاسخ:
• «چپ های جوان» که از «تجربیات پدر و مادرهای خود نیاموخته اند... سخن می گویند!»
• لیبرالیسم ایران وحشت زده هشدار می دهد.
• بی محابا تاریخ را تحریف می کند.
• با خشن ترین رقبای غارتگر و سرمایه دار خود برای نابودی این شبح متحد می شود.
• دروغ می گوید.
• تهمت می زند...
• چرا؟
• چه شده است؟
• چون چپ ایران «سخن می گوید!»
• بیش از صد و پنجاه سال از آن زمان می گذرد که مارکس سر بالا گرفت و از «شبح کمونیسم» که بر سراسر اروپا پنجه افکنده بود، سخن گفت.
• «مانیفست کمونیسم» را نوشت و در آن، برنامه کمونیست ها را شرح داد و به صاحبان سرمایه گفت:
• «حالا که از این شبح می ترسید، بهتر است، آن را بهتر بشناسید و بیشتر بترسید.»
• بیش از صد و پنجاه سال از انتشار مانیفست می گذرد و شبح کمونیسم روز به روز بر سرزمین های جدیدی پنجه افکنده است:
• «روسیه تزاری، خاورمیانه، خاور دور، آمریکای لاتین و... »
• اشباح جدید اضافه شده اند:
• «شبح لنین، شبح کاسترو، شبح جنگ بر ضد امپریالیسم، شبح جنگ بر ضد جنگ، شبح اتحاد کارگران، شبح انترناسیونال کمونیستی، شبح انقلاب، شبح کوتاهی دستها از ونزوئلا و کوبا و... »
• در این سال ها جنبش کارگران در سراسر جهان گاه به پیش رفته و موفقیت های چشمگیر به چنگ آورده و گاه به عقب رانده شده، سنگرهای بسیاری را از دست داده، کشته شده، زندانی شده، شلاق خورده، دستبند قپانی خورده، از سقف آویزان شده، دروغ شنیده و تهمت شنیده و آزار دیده و تکفیر شده.
• اما هرگاه که جبهه سرمایه مرگ این شبح و اشباح را اعلام کرده (که همیشه این اعلام با رقص و پایکوبی و «به سلامتی سرمایه نوشیدن» همراه بوده است) چندی نگذشته که این «مرده» کذائی دیگربار زنده گشته، قد بلند کرده، پرچم افراشته، سرود خونین خود را سر داده و سلاح خود را صیقل زده است.
• پیروزی های اردوی کار، گاه مقیاسی جهانی داشته، بسان به خاک مالیدن پوزه فاشیسم از سوی پرولتاریای روس و گاه مقیاسی محلی داشته، بسان به گل نشستن پنتاگون در ویتنام و خلیج خوک ها، بسان شکست کودتای قرن بیست و یکم در ونزوئلا.
• شکست های این جبهه نیز گاه گسترده بوده بسان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و بلوک شرق و گاه در کشوری جداگانه رخ داده بسان موفقیت کودتای خونین در شیلی و لگد مال شدن آرمان های انقلاب ایران.
• این پیروزی ها و شکست ها اگرچه روند رهایی انسان از مزدوری سرمایه را گاه تند و گه کند کرده اند، اما نه آن پیروزی ها توانسته اند به پیروزی نهایی بیانجامند و نه این شکست ها موجب مرگ این شبح شده اند.
• تا زمانی که تولید بر اساس کار مزدوری و سرمایه صورت می گیرد، تا زمانی که کشورها به کشورهای سلطه گر و تحت سلطه، تجاوزگر و تحت تجاوز، غارت کننده و غارت شونده تقسیم می شوند، مبارزه طبقاتی و مقاومت ضد امپریالیستی نیز ادامه خواهد یافت.
• تا زمانی که جامعه طبقاتی وجود دارد، شبح کمونیسم نیز وجود خواهد داشت.
• دیگر بس است اعلام مرگ این شبح سرخ!
چرا که این شبح سرخ گشت و گذار خجسته خود را دوباره از سر گرفته است!
ادامه دارد